نمازگزاري در قاموس کتاب مقدس
قاموس کتاب مقدس، نماز را در مسيحيت چنين معنا مي کند: «مقصود از نماز، گفت و گو کردن و صحبت داشتن با خدا و خواستن احتياجات و اظهار تشکر و امتنان براي الطاف و مراحم حق تعالي مي باشد.»(20) با اين حال، بسياري از مسيحيان معتقدند که چگونگي نظم و ترتيب و انجام عباداتي چون روزه و نماز به صورت اختياري توسط شخص به جا آورنده تعيين مي شود.(21) نماز «متفق عليه» نمازي است که حضرت مسيح به حواريون ياد داد.(22) در اين نماز وضعيت نمازگزار مهم نيست و فرقي ندارد که نمازگزار ايستاده يا نشسته باشد؛ در حال سجده يا رکوع و چشمانش بسته يا باز باشد.(23) البته مسيحيان در روز يکشنبه نماز ويژه همان روز را دارند.(24) گفتني است که در مسيحيت نيز، نمازي ارزشمند تلقي مي شود که همراه حضور قلب و انس باشد.(25)
از مجموع آنچه گفته شد مي توان نتيجه گرفت که نماز در آيين مسيحيت نيز يک فريضه است؛ هرچند اختلاف ها و حتي تناقض هايي در کتاب مقدس ديده مي شود. براي مثال در بخشي از کتاب مقدس اصرار و تکرار در استجابت مؤثر است، (26) ولي در قسمتي ديگر از آن نهي شده و نماز و دعاي مختصر بدون تکرار را تأييد مي کند.(27)
نماز در ديگر اديان الهي نيز جايگاه خاصي داشته و ديگر پيامبران الهي نيز در مورد نماز احکام خاصي را تبيين کرده و آن را به پا داشته اند. از جمله اين پيامبران مي توان به اين بزرگان اشاره کرد: آدم،(28) نوح،(29) ادريس،(30) ابراهيم،(31) اسماعيل،(32) اسحاق(33) و يعقوب،(34)داوود،(35) سليمان،(36) يونس،(37) شعيب،(38) زکريا،(39) لقمان،(40) لوط،(41) ايوب،(42) خضر،(43) ذوالکفل،(44) صالح،(45) شيث،(46).

نمازگزاري در آيين مسيحيت
در شريعت عيسي عليه السلام برپايي نماز از واجبات مهمي است که خداوند، در همان آغاز تولد به ايشان توصيه کرد. اولين کلماتي که حضرت عيسي پس از تولد در جمع مردم حيرت زده بيان کرد، در مورد نماز بود. قرآن مي فرمايد: حضرت عيسي عليه السلام چنين گفت:
اني عبدالله آتاني الکتاب و جعلني نبياً و جعلني مبارکاً اين ما کنت و اوصاني بالصلاه و الزکاه مادمت حياً (مريم: 30)
من بنده خدا هستم. خداوند به من کتاب داده و مرا پيامبر قرار داده است مرا مايه برکت قرار داد هرکجا که باشم و تا زنده ام به نماز و زکات سفارش کرد.
قرآن در توصيف مريم عليها السلام - مادر حضرت عيسي عليه السلام - نيز پس از اين که او را به خاطر ايمان، تقوا و پاکدامني برگزيده زنان جهان نام مي نهد، خطاب به او مي فرمايد:
يا مريم اقنتي لربک و اسجدي و ارکعي مع الراکعين (آل عمران: 42)
اي مريم براي پروردگارت خضوع کن و سجده به جا بياور و با رکوع کنندگان رکوع کن.»
در روايات نيز بيان شده که حضرت عيسي عليه السلام در توصيه هاي شان به حواريون، از نماز به عنوان شرافتمندانه ترين عمل اخروي و بهترين ياري دهنده در فراز و نشيب هاي زندگي دنيوي ياد کرده است و در آن ياران خود را به پي گيري اين فريضه الهي فرمان داده اند.(19)
در مجموع از آيات و روايات اين گونه بر مي آيد که در مسيحيت نماز از دستورات ضروري و واجبات با اهميتي است که حضرت عيسي عليه السلام مردم را به برپايي آن تشويق کرده است.



نمازگزاري در آيين يهود
براي بررسي نماز در آيين يهود از سه منبع قرآن و روايات، تورات يا عهد عتيق و نويسندگان و مورخان صاحب نظر، مطالبي را نقل مي کنيم.
حضرت موسي عليه السلام از همان آغاز رسالتش از سوي خداوند، به برپايي نماز مأمور مي شود. وقتي حضرت موسي عليه السلام با همسرش از مدين عازم مصر مي شود و در تاريکي و ظلمت شب نوري را در کنار طور مشاهده مي کند و چون به سوي آن مي رود تا شعله اي را از آن برگيرد و به سوي خانواده اش بازگردد، ندا مي آيد که: «انني أنا الله لا اله الا أنا فاعبدني و اقم الصلوه لذکري؛ همانا من الله هستم و معبودي جز من نيست. پس مرا عبادت کن و نماز را براي ياد من به پادار...» (طه:14) اين آيه علاوه بر نمازگزاري بر انس و حضور قلب و نماز در آيين يهود دلالت دارد. در آيه شريفه خداوند از آن رو خطاب به موسي مي فرمايد: «نماز را براي ياد من به پا دار» که برپاداشتن نماز براي خدا با نماز بدون روح که همراه انس و حضور قلب نيست منافات دارد. اين آيه بر نمازگزاري همراه با انس، در آيين يهود دلالت دارد. در منابع معتبر و اصيل ديني يهود نيز بر اين موضوع تأکيد شده است.(6)
حضرت موسي عليه السلام در تداوم رسالت الهي خود با برادرش هارون عليه السلام به برپايي نماز امر مي شود. آيه شريفه مي فرمايد: «أوصينا الي موسي و أخيه... و اقيموا الصلاه؛ به موسي و برادرش وحي کرديم... و نماز بگذاريد.»(7) هم چنين در آيه 77سوره بقره ضمن اشاره به پيماني که از بني اسرائيل گرفته شده، نماز را به عنوان يکي از ارکان و مواد اين پيمان برشمرده است.
يهوديان نمازشان داراي مقدمات خاصي است؛ از جمله اين که در حال جنابت نمي توان نماز خواند و بدن و لباس بايد از هرگونه کثافت و پليدي پاک باشد و دست ها و صورت را بايد شسته و به سمت بيت المقدس، با خضوع و خشوع نماز را برپاداشت.(8) يهوديان براي نماز بايد طاهر باشند؛ يعني وضو بگيرند يا غسل کنند.(9) در آيين يهود نيز، مانند اسلام، نماز به صورت جماعت هم برپا مي شود.(10)
در روايات نيز به جايگاه ممتاز نماز در آيين يهود اشاره شده است. در برخي روايات از نماز به عنوان پيمان محکم(11) آيين يهود ياد مي شود. امام علي عليه السلام حضرت موسي عليه السلام را به خاطر نماز خواندن و گونه بر زمين نهادن به هنگام نماز به عنوان هم سخن با خود برمي گزيند(12) و در حديث ديگر، از مباهات خداوند نزد فرشتگان به واسطه نمازگزاري در آيين يهود سخن به ميان آمده است.(13) از مجموع اين روايات مي توان دريافت که نماز يکي از فرمان هايي بوده است که از سوي خداوند بر حضرت موسي عليه السلام و قومش ابلاغ شده است.
در کتاب مقدس يهود در مورد اصل وجوب(14) اهميت نماز و دعا، (15) چگونگي برپايي نماز، (16) و مکان(17) و زمان نماز(18) مطالبي بيان شده است.



نمازگزاري در آيين زرتشت
نماز يکي از ارکان مهم آيين زرتشت است و زرتشتيان در راه دين داري و رسيدن به کمال به برپايي نماز امر شده اند. نماز زرتشتيان بسيار شبيه نماز مسلمانان بوده است که در پنج نوبت بايد همراه با دعاهاي مخصوص ادا مي شد. هم چنين مقدماتي براي انجام اين مراسم عبادي دارند که به مقدمات نماز در اسلام بي شباهت نيست. در کتاب ديانت زرتشتي آمده است: «زرتشتي ها هر 24ساعت را به 5 دوره يا گاه تقسيم مي کنند و آداب مذهبي تابع اين «پنج گاه» است. بر هر زرتشتي مومن فرض است که در هر يک از پنج دوره ادعيه و مناجات هاي خاص بخواند.(1) جان ناس در تاريخ جامع اديان خود مي گويد: افراد زرتشتي در هر وقت روز بخواهند مي توانند به تنهايي به درون آتشکده بروند و قبل از ورود به معبد دست و روي خود را با آب شسته...»(2)
سرگرد لورنگ که خود يک زرتشتي است شرايطي را براي نماز زرتشتيان ذکر مي کند که بي شباهت به مقدمات نماز در اسلام نيست که عبارت اند از:
1. پاک بودن تن از هرگونه کثافت و نجاست؛
2. پاک بودن لباس از هرگونه پليدي؛
3. شستن دست و صورت که همان وضو باشد؛
4. پاک بودن جاي نماز از هرگونه پليدي و فساد؛
5. غصبي نبودن محل نماز.(3)
شباهت عجيب تر اين که در صورت نبودن آب به جاي وضو، بايد تيمم کنند.
در بخش هاي مختلف اوستا پيروان زرتشت بر انجام نماز ترغيب و تشويق شده اند.(4) البته نه نمازي که فاقد روح و انس قلب باشد.(5)


نماز در شریعت عیسی(ع)

در اين شريعت، نماز به شيوه خاصى كه در اسلام وجوددارد مطرح نيست بلكه بجاى نماز، دعاهاى التجا آميز در برابر خداوند تبيين شده است، بدين صورت كه فرد بايد ابتدا خود را تطهير نموده و روى زانو بنشيند و حاجات خود را با حالت مخصوص و آداب ويژه از خداوند بخواهد چون آنان معتقدند كه خداوند در جاى خاصى حضور نداشته بلكه در همه مكانها حاضر است و در هر زمانى با بندهاش ارتباط دارد بنابر اين مىتوان از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و از مغرب تا نيمه شب با خداوند ارتباط برقرار نمود امّا روز را بايد براى امور مادى مشغول بود و اگر كسى در روز دست از كار بكشد و مشغول دعا و بيان حاجات خويش با خدا گردد جز اينكه از حيث مادى بر او زيانى وارد شود نفعى نمىبرد. شرايطى كه براى اجابت دعا مطرح كردهاند تقريباً شبيه همان مقدمات و شرايطى است كه ما در ادعيه و عبادات خويش داريم مثل خلوص در دعا، اميد به خدا و پيدايش نيروى معنوى در كارهاى روزانه(1).

امروزه مسيحيّت با گروههاى متعدد كه به چشم مىخورند تقريباً در اين زمينه توافق دارند يعنى همه گروهها و دستجات مسيحى اعم از كاتوليك يا پروتستان يا لبيرال و يا محافظه كار در مسائل اعتقادى و اعمال عبادى موارد مشتركى را دارا مىباشند. شعائر مذهبى و آداب دينى غالباً در مكانهاى مشخص چون كليساها انجام مىگيرد و در روزهاى خاصى هم برگزار مىگردد(1). اين هم نوعى انحراف است كه بر اثر گذشت زمان در ديانت مسيحيت پيدا شد.               .1 ـ تاريخ اديان جهان، ج3 ص346.


نماز در اسلام

درباره جايگاه نماز در دين مبين اسلام قبلاً مطالبى را بيان داشتهايم و ليكن در اين بخش چون از نماز و عبادت در برخى از اديان الهى و مكاتب بشرى سخن گفتهايم. چند جملهاى را به مناسبت موضوع بيان مىداريم. در دين اسلام كه كاملترين اديان الهى است و دينى است جاودانه و جهانى، نماز سرلوحه همه عبادتهاست و آن را ستون دين دانستهاند. اين عمل شبانه روز پنج بار بر هر مسلمانى واجب و لازم است و بايد به وقتش آن را انجام دهند چون ترك آن بزرگترين گناه و معصيت به حساب مىآيد. عقيده مسلمانان بر اين است كه نماز انسان را از هرگونه كارهاى زشت و ناپسند دور ساخته و مانع عظيمى در مقابل همه ظلمها و بىعدالتىها و رذايل پَست اخلاقى است. انسانى كه مسلمان است و اهل نماز باشد دروغ نمىگويد، حقوق ديگران را زير پا نمىگذارد، در امانت ديگران خيانت روا نمىدارد، بدنبال كسب حرام نمىرود، به همنوعان اذيّت و آزار نمىرساند.

مسلمان نمازگزار غيبت ديگران نمىكند، تهمت و افتراء نمىزند، كلمات زشت و قبيح بكار نمىبرد. فحاشى به برادران دينى حتى به همنوعانى كه مسلمان نيستند نمىكند. در محاكم قضايى شهادت دروغ نمىدهد. به بينوايان و محرومان تا آنجا كه توان و قدرت داشته باشد كمك مادى و معنوى مىنمايد. در برخورد با ديگران متعادل است. طورى رفتار نمىكند كه موجب تحقير ديگران گردد كبر و غرور را جزء شخصيت خود ندانسته بلكه مقام كبرايى را از آن پروردگار خويش مىداند. خلاصه اينكه نمازهاى واجب پنجگانه چنان براى يك مسلمان اثر بخش است كه مىتواند همه اوصاف و اخلاق انسانى را در او ايجاد و تمام صفات زشت را از او دور سازد.



نماز در شریعت حضرت موسی(ع)

پيروان واقعى حضرت موسى كه امروزه ما آنان را بعنوان يهود مىشناسيم داراى تعاليم و احكامى مىباشند كه از پيامبر خود فراگرفتهاند. آنان كه تابع واقعى و حقيقى دين موسى(عليه السلام) باشند به اين فرامين و احكام مقيدند هر چند كه امروزه شايد بسيارى از ايشان به آن دستورات پشت پا زده باشند و ليكن تعاليم و دستورات دينى در متون دينىشان موجود و مورخين نيز از پيروان اين دين درگذشته مسائلى را نقل كردهاند. يكى از تعاليم و احكام عبادى آنها، نماز است. در دين يهود وارد شده است كه شبانه روز سه نماز بر آنان واجب است كه عبارتند از: 1 ـ وقت نماز صبحگاه قبل از طلوع آفتاب (طلوع فجر) است تا تقريباً هشت يا نه صبح.

2 ـ وقت نماز نيمروز پاسى از ظهر گذشته است تا غروب آفتاب.

3 ـ وقت نماز شامگاه از غروب آفتاب است تا ساعت دوازده شب (نيمه شب) و بعضى از شبها از ساعت 3 بعد از نيمه شب تا طلوع آفتاب مناجات مىخوانند.


نماز در کیش زرتشت

در آئين زرتشت براى هر شبانه روز پنج وقت نماز و عبادت درنظر گرفته شد كه آن پنج وقت عبارتند از: 1 ـ هاون گاه (havangah) كه از برآمدن خورشيد است تا نيمروز (ظهر). 2 ـ ريپت وين گاه (repithwingah) از هنگام ظهر است تا سه ساعت بعد از نيمروز. 3 ـ ازيرينگاه (oziringah) از ساعت سه بعد از ظهر تا اوّل شب و پيدا شدن ستاره. 4 ـ ايويس روتريم گاه (aiwisruthrimgah) از اوّل شب تا نيمه شب. 5 ـ اشهين گاه (ushinhingah) از نيمه شب است تا بر آمدن خورشيد.

هر يك از اين اوقات پنجگانه به اسم يكى از فرشتگان اختصاص دارد كه اسامى آنها آمده و لفظگاه در آخر هر يك به معنى وقت مىباشد.


نماز قبل از مبعوث شدن حضرت محمد(ص)

قبل از آنکه حضرت محمد صلي الله عليه و آله به رسالت مبعوث شوند ، نماز در آئين حضرت عيسي (ع) هم وجود داشته چراکه قرآن از زبان عيسي (ع) چنين نقل مي کند : " و اوصاني بالصلوة " خداوند مرا به نماز سفارش کرده است (مريم /31 )

 

و قبل از آن نيز در دين موسي (ع) نماز بوده است چراکه خداوند به موسي چنين خطاب مي کند : " اقم الصلوه لذکري " (طه/14)  و قبل از موسي ، در زمان حضرت شعيب نيز نماز به عنوان يکي از عبادات وجود داشته است چراکه در قرآن چنين آمده : " يا شعيب اَ صلواتک تامرک " (هود/87) و قبل از همه آنها ، در دين ابراهيم (ع) نيز بوده چراکه او از خداوند براي خود و ذريه اش توفيق اقامه نماز را مي خواهد : " رب اجعلني مقيم الصلوه و من ذريتي " (ابراهيم/40)
 

 

 

و اين هم کلامي از لقمان است که به فرزند خود چنين مي گويد:

 

 

 

 

" يا بني اقم الصلوه و امر بالمعروف و انه عن المنکر" (لقمان/ 17)

 

 

پسر من نماز را بپادار و امر به معروف و نهي از منکر کن.


نماز در کیش صابئين

 

 

يکي از ادياني که نامش در قرآن آمده « صابئين » است که به حضرت يحيي گرايشي خاص دارند ضمناَ براي ستارگان تاثيري قائلند و نماز و مراسم ويژه اي دارند که هنوز گروهي از آنان در خوزستان هستند .

 

 

اين فرقه رهبري بسيار دانشمند ولي مغرور داشتند که بارها با امام رضا عليه السلام گفتگو کرد ولي زير بار نمي رفت .

 

 

 

 

در يکي از جلسات امام رضا عليه السلام استدلالي کرد که او تسليم شد و گفت :

 

 

 

 

« اَلْانَ لانَ قَلْبي » حالا روح من نرم شده حاضرم مکتب تو را بپذيرم که ناگهان صداي اذان بلند شد . امام رضا عليه السلام جلسه را ترک کرد ، مردم گفتند فرصت حساسي است و شايد بعدا چنين فرصتي پيش نيايد امام فرمود :

 

 

 

 

اول نماز ! ، و او که اين تعهد را از امام ديد علاقه اش بيشتر شد . امام بعد از نماز گفتگويش را با او ادامه داد و او در نهايت ايمان آورد .

 

 

 

 

بئين » است که به حضرت يحيي گرايشي خاص دارند ضمناَ براي ستارگان تاثيري قائلند و نماز و مراسم ويژه اي دارند که هنوز گروهي از آنان در خوزستان هستند .

 

 

 

 

اين فرقه رهبري بسيار دانشمند ولي مغرور داشتند که بارها با امام رضا عليه السلام گفتگو کرد ولي زير بار نمي رفت .

 

 

 

 

در يکي از جلسات امام رضا عليه السلام استدلالي کرد که او تسليم شد و گفت :

 

 

 

 

« اَلْانَ لانَ قَلْبي » حالا روح من نرم شده حاضرم مکتب تو را بپذيرم که ناگهان صداي اذان بلند شد . امام رضا عليه السلام جلسه را ترک کرد ، مردم گفتند فرصت حساسي است و شايد بعدا چنين فرصتي پيش نيايد امام فرمود :

 

 

 

 

اول نماز ! ، و او که اين تعهد را از امام ديد علاقه اش بيشتر شد . امام بعد از نماز گفتگويش را با او ادامه داد و او در نهايت ايمان آورد .

 

 

 


پیش فرض نماز درديگر اديان

يكى از چيزهايى كه همه پيامبران الهى به آن دعوت مى كردند «پرستش خداوند» است. قرآن كريم از زبان پيامبران نقل مى كند كه به امّت هايشان مى گفتند: (اعبدوا الله);خدا را پرستش كنيد (مائده، آيه72 و 117; اعراف، آيه59 و 65 و 73 و 85; هود، آيه50 و 61 و 84 و...). اصل عبادت و پرستش خداوند در همه شريعت هاى الهى وجود داشته، ولى شكل و كيفيت آن متفاوت بود.
از قرآن كريم استفاده مى شود كه نماز در امّت هاى پيشين هم بوده است; همه پيامبران از حضرت آدم تا حضرت خاتم نماز مى خواندند،اما از چگونگى آن اطلاع دقيقى در دست نيست. خداوند متعال خطاب به حضرت موسى(عليه السلام)مى فرمايد: (إنّنى أنا اللَّه لآ إلـهَ إلاّ أنا فاعبدنى و أقم الصّلوة لذكرى)[1]; من «الله» هستم، معبودى جز من نيست; مرا بپرست و نماز را براى ياد من بر پادار.
هم چنين قرآن كريم به نقل از حضرت عيسى(عليه السلام) مى فرمايد: (و جعلنِى مبارَكًا أينَ ما كُنتُ و أوصَنى بالصّلوة و الزَّكوة مادُمتُ حيًّا)[2];و مرا وجودى پر بركت قرار داده، در هر كجا باشم و ]خداوند[ مرا به نماز و زكات توصيه كرده مادامى كه زنده ام.
از اين آيات شريف روشن مى شود كه نماز در مكتب دو پيامبر بزرگ الهى ـ موسى و عيسى(عليهما السلام) ـ وجود داشته همان گونه كه در مكتب ديگر پيامبران بوده است، چنان كه درباره حضرت شعيب(عليه السلام) آمده است: (قالوا يـشعيب أصلوتكَ تأمرك أن نَّترك ما يعبد ءابآؤنآ)[3]; گفتند: اى شعيب! آيا نمازت به تو دستور مى دهد كه آنچه را پدرانمان مى پرستيدند، ترك كنيم... . و نيز از زبان حضرت اسماعيل، مى فرمايد: (وَ كَانَ يَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلَوةِ وَ الزَّكَوةِ وَ كَانَ عِندَ رَبِّهِ مَرْضِيًّا)[4];او همواره خانواده خود را به نماز و زكات دعوت مى كرد و همواره مورد رضايت پروردگارش بود.
بنابراين هيچ شريعت و دينى، از نماز جدا نبوده، گرچه صورت ظاهرى آن، تفاوت داشته است. زرتشتيان، پنج نماز دارند كه در هنگام طلوع آفتاب و ظهر و عصر و اوّل شب و هنگام خواب، بپا مى دارند.[5] يهوديان در ساعت سوم و ششم و نهم روز و اوّل و آخر شب و هنگام تناول غذا، دعاهايى دارند[6].مسيحيان، روز يك شنبه و برخى روز شنبه در كليسا جلسه دعاى دسته جمعى تشكيل مى دهند.
اما بايد توجه داشت كه آنچه امروزه، پيروان حضرت موسى(عليه السلام)(يهوديان) و پيروان حضرت عيسى(عليه السلام)(مسيحيان) به عنوان نيايش در كليسا و كنيسه به جاى مى آورند، با مناسكى كه به وسيله اين پيامبران الهى آورده شده بود، بسيار متفاوت است، زيرا آيين و كتاب هاى آسمانى اين دو پيامبر الهى دچار تحريف و دست خوش انحرافات پيروان آنها شده است.[7] در واقع نماز فعلى يهوديان و مسيحيان به دعا، نزديك تر است تا به مجموعه اى از اعمال.
از اين رو كيفيت و كميت نماز در شريعت اسلام با شرايع پيشين متفاوت است، لكن در بيشتر آن آيين ها، سجده جزئى از اين عبادت محسوب مى شود.
علاوه بر تشريع نماز در اديان الهى، بت پرستان نيز در برابر بت هايشان، وِردهايى مى خوانده اند.[8] اعراب جاهلى هم در مقابل كعبه مى ايستادند و باكف زدن و صوت كشيدن اظهار عبادت مى كردند: (وَمَا كَانَ صَلاَتُهُمْ عِندَ الْبَيْتِ إِلاَّ مُكَآءً وَتَصْدِيَةً)[9]و[10] و نماز و دعاى آنان نزد آن خانه جز سوت كشيدن و كف زدن نيست.

[1]. طه،آيه14.

[2]. مريم،آيه31.

[3]. هود،آيه87.

[4]. مريم،آيه55.

[5]. محمدخزائلى، همان، ص40.

[6]. ر.ك: محمدخزائلى، همان، ص40.

[7]. ر.ك: آيت الله مكارم شيرازى و ديگران، تفسير نمونه، ج 14، ص 163 و 164.

[8]. راغب اصفهانى، مفردات الفاظ القرآن، ص491.

[9]. انفال،آيه35.

[10]. عزيزالله محمدى، نماز معراج خاكيان، ص 16 ـ 18.
يكى از چيزهايى كه همه پيامبران الهى به آن دعوت مى كردند «پرستش خداوند» است. قرآن كريم از زبان پيامبران نقل مى كند كه به امّت هايشان مى گفتند: (اعبدوا الله);خدا را پرستش كنيد (مائده، آيه72 و 117; اعراف، آيه59 و 65 و 73 و 85; هود، آيه50 و 61 و 84 و...). اصل عبادت و پرستش خداوند در همه شريعت هاى الهى وجود داشته، ولى شكل و كيفيت آن متفاوت بود.
از قرآن كريم استفاده مى شود كه نماز در امّت هاى پيشين هم بوده است; همه پيامبران از حضرت آدم تا حضرت خاتم نماز مى خواندند،اما از چگونگى آن اطلاع دقيقى در دست نيست. خداوند متعال خطاب به حضرت موسى(عليه السلام)مى فرمايد: (إنّنى أنا اللَّه لآ إلـهَ إلاّ أنا فاعبدنى و أقم الصّلوة لذكرى)[1]; من «الله» هستم، معبودى جز من نيست; مرا بپرست و نماز را براى ياد من بر پادار.
هم چنين قرآن كريم به نقل از حضرت عيسى(عليه السلام) مى فرمايد: (و جعلنِى مبارَكًا أينَ ما كُنتُ و أوصَنى بالصّلوة و الزَّكوة مادُمتُ حيًّا)[2];و مرا وجودى پر بركت قرار داده، در هر كجا باشم و ]خداوند[ مرا به نماز و زكات توصيه كرده مادامى كه زنده ام.
از اين آيات شريف روشن مى شود كه نماز در مكتب دو پيامبر بزرگ الهى ـ موسى و عيسى(عليهما السلام) ـ وجود داشته همان گونه كه در مكتب ديگر پيامبران بوده است، چنان كه درباره حضرت شعيب(عليه السلام) آمده است: (قالوا يـشعيب أصلوتكَ تأمرك أن نَّترك ما يعبد ءابآؤنآ)[3]; گفتند: اى شعيب! آيا نمازت به تو دستور مى دهد كه آنچه را پدرانمان مى پرستيدند، ترك كنيم... . و نيز از زبان حضرت اسماعيل، مى فرمايد: (وَ كَانَ يَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلَوةِ وَ الزَّكَوةِ وَ كَانَ عِندَ رَبِّهِ مَرْضِيًّا)[4];او همواره خانواده خود را به نماز و زكات دعوت مى كرد و همواره مورد رضايت پروردگارش بود.
بنابراين هيچ شريعت و دينى، از نماز جدا نبوده، گرچه صورت ظاهرى آن، تفاوت داشته است. زرتشتيان، پنج نماز دارند كه در هنگام طلوع آفتاب و ظهر و عصر و اوّل شب و هنگام خواب، بپا مى دارند.[5] يهوديان در ساعت سوم و ششم و نهم روز و اوّل و آخر شب و هنگام تناول غذا، دعاهايى دارند[6].مسيحيان، روز يك شنبه و برخى روز شنبه در كليسا جلسه دعاى دسته جمعى تشكيل مى دهند.
اما بايد توجه داشت كه آنچه امروزه، پيروان حضرت موسى(عليه السلام)(يهوديان) و پيروان حضرت عيسى(عليه السلام)(مسيحيان) به عنوان نيايش در كليسا و كنيسه به جاى مى آورند، با مناسكى كه به وسيله اين پيامبران الهى آورده شده بود، بسيار متفاوت است، زيرا آيين و كتاب هاى آسمانى اين دو پيامبر الهى دچار تحريف و دست خوش انحرافات پيروان آنها شده است.[7] در واقع نماز فعلى يهوديان و مسيحيان به دعا، نزديك تر است تا به مجموعه اى از اعمال.
از اين رو كيفيت و كميت نماز در شريعت اسلام با شرايع پيشين متفاوت است، لكن در بيشتر آن آيين ها، سجده جزئى از اين عبادت محسوب مى شود.
علاوه بر تشريع نماز در اديان الهى، بت پرستان نيز در برابر بت هايشان، وِردهايى مى خوانده اند.[8] اعراب جاهلى هم در مقابل كعبه مى ايستادند و باكف زدن و صوت كشيدن اظهار عبادت مى كردند: (وَمَا كَانَ صَلاَتُهُمْ عِندَ الْبَيْتِ إِلاَّ مُكَآءً وَتَصْدِيَةً)[9]و[10] و نماز و دعاى آنان نزد آن خانه جز سوت كشيدن و كف زدن نيست.

[1]. طه،آيه14.

[2]. مريم،آيه31.

[3]. هود،آيه87.

[4]. مريم،آيه55.

[5]. محمدخزائلى، همان، ص40.

[6]. ر.ك: محمدخزائلى، همان، ص40.

[7]. ر.ك: آيت الله مكارم شيرازى و ديگران، تفسير نمونه، ج 14، ص 163 و 164.

[8]. راغب اصفهانى، مفردات الفاظ القرآن، ص491.

[9]. انفال،آيه35.

[10]. عزيزالله محمدى، نماز معراج خاكيان، ص 16 ـ 18.

نماز در دین مسیحیت

در کتاب مدارج مقدماتی دعا چنین می گوید: بعضی اوقات مجبور نیستیم که خود را برای دعا حاضر کنیم بلکه در نهایت اشتیاق باید به خدا توجه نموده، حتی اگر با لکنت زبان و آرزوها و افکار پیچیده هم باشد دعا می کنیم و این دعا اگر از محبت دیگران یا شادی احتیاج و یا اندوه هم ناشی شده باشد، راز و نیاز حقیقی با خداوند است و قیامت اجابت را دارد شاید مقدسین هم پیوسته به این نحو دعا می کنند و مانند دلباختگان  با کمک الفاظ و یا بدون آنکه به راز و نیاز پرداخته قانع گردند.
دستورالعمل دعا: جرج اس استورات در کتاب مدارج دعا می گوید: هنگامی که وقت دراز یا کوتاهی برای دعا معین کردیم و خواستیم که به وسیله پیروی از اعمال و اصول مخصوصی، فورا وارد مرحله ی راز و نیاز با خدا گردیم عقل سلیم شش عمل طبیعی را پیشنهاد می کند که ترک یکی از آن ها از ارزش دعا می کاهد
در زیر معمول ترین دعاهایی که مسیحیان ضمن زانو زدن در برابر خداوند می خوانند و از او درخواست نیازهای خود و دوستانشان را می نمایند می خوانیم. ای خدای قادر مطلق، ای پادشاه منجی، من تشکرات خود را برای استراحت شب و برای این روزی که تازه وارد آن شده ام به تو تقدیم می دارم. امیدوارم که برکت خود را بر آن نازل فرمایی. اکنون افکار و الفاظ و اعمال و امتحانات و هرگونه بلایی را که ممکن است بیاید به حضور تو تقدیم می کنم تا تو آن را بر وفق اراده ی مقدس خود به کار بندی و تمنای من این است که تمام این روز به تو تعلق می گیرد به اسم عیسی مسیح. آمین من ایمان دارم به خدای پدر، قادر مطلق، خالق آسمان و زمین و به پسریگانه ای او خداوند ما عیسی مسیح، و من ایمان دارم به روح القدس و به کلیسای مقدس جامع و به شرکت مقدسین و به آمرزش گناهان و به قیامت ابدان و به حیات جاویدان آمین.
البته مسیحیان روزهای یکشنبه (روز مقدس در آیین مسیحی به دلیل اینکه روز يکشنبه را شروع آفرینش می دانند) در کلیسا دور هم جمع می شوند و با آرامش و وقار خاصی به صورت دسته جمعی دعا می خوانند. ۱- فراموش کردن منافع و کارها و ضایعات گوناگون ۲- احترام به خدا و مودب بودن در حضور او ۳- تفکر درباره ی اموری که می خواهیم به حضور او تقدیم کنیم. ۴- اظهار نمودن آن امور با خشوع و خضوع ۵- پذیرفتن اجابت دعا ۶- خاتمه ای که با وقار همراه باشد.چه مدت دعای ما طول می کشد پنج دقیقه یا پنج ساعت تنها مستلزم این است که این شش عمل انجام شود. شکی نیست که ما خود دعا و وقت آن را تعیین می کنیم پس هر وقت و مطالب به هرگونه که باشد باید با وقار شروع شود و با وقار خاتمه یابد.


 

نماز (تفيلا) در آيين يهود

Pray نماز

در تورات مقدس (دواریم – تثنیه، فصل 11، یه 13) آمده است: «خدی خالقتان را دوست بدارید و او را با تمام قلبتان پرستش و بندگی نمیید.» علمی یهود عبارت پرستش و بندگی از طریق قلب را همان دعا و نماز به درگاه خالق تعبیر نموده اند.

اساس عبادت یهود را در گذشته تا حدود 2000 سال پیش مراسم تقدیم قربانی ها تشكیل می داد و دعی لفظی در كنار آن قرار می گرفت. اما پس از ویرانی معبد مقدس یهودیان در بیت المقدس در سال 68 میلادی، به علت توقف مراسم تقدیم قربانی، اصل عبادت یهود بر نماز و دعاهی كلامی قرار گرفت و با گذشت زمان یین و متن نمازها شكل مدون امروزی را به خود گرفت.





تاريخ : چهار شنبه 4 بهمن 1391برچسب:رکوع ,اسرار نماز,آداب نماز ,فلسفه نماز , | 18:15 | نویسنده : غلامرضا یگانه

رکوع

 


رکوع رکن است اگر حتی سهواً هم کم یا زیاد شود نماز را باطل می کند(ظ) در «عظیم» باید زبان به سقف دهان بخورد و (ضا) در «مغضوب» باید یه دندان های کنار دهان برخورد کند اگر صدایشان شبیه هم باشد اشکالی ندارد مهم این است از کجای دهان خارج می شود.
قیام قبل از رکوع یعنی حالتی که ایستاده ایم و احساس منت داریم خم شویم و احساس کوچکی کنیم و بگوییم پروردگار من منزه و دور است ازعیوب و مبراست از نقایص.
ما در عالم ذر بودیم که خدا از ما پیمان گرفت. «الست بربکم» یعنی خدا بر ربوبیت پیمان گرفت. رب یعنی پرونده. ما در عالم پیشین شایه و شبح بودیم عالم اشبح عقلی بودیم مجرد مجرد. آمدیم در عالم ذر اندکی پایین تر آمدیم یک کم مادی شدیم و بعد آمدیم اینجا مادی مادی از اینجا هم باز می رویم در قوس صعود همین راه را طی می کنیم.
رکوع اشاره است به عالم ذر «الست بربکم» و ما گفتیم بلی و اینجا تکرار می کنیم پروردگار عظیم من و من از گردن فرازی پایین آمدم. رکوع نصف کردن شخصیت های ماست. در رکوع نمی از خودمان را از دست می دهیم و خدا را بزرگ می بینیم.
امام صادق (علیه السّلام) فرمودند: هرقدر بنده تواضعش بیشتر باشد خدا نور عظمت و بزرگی خود را بر او بیشتر می تاباند.

 


 

اسرار نماز3


 

فلسفه یک کار یعنی توجیه مادی و علمی آن کار اما در اسرار و فلسفه نماز دنبال توجیهات مادی نیستیم. جایگاه نماز در دین است. دین مجموعه جهان فیزیک و متافیزیک را در نظر می گیرد و ما را با هدفی که در این مجموعه دارد راهنمایی می کند. این کار دین است. دین ما را به هدف هدایت می کند. فلسفه و اسرارنماز یعنی فلسفه و محرکی که انسان را به هدف نزدیک م یکند و هدف به کمال رسیدن و به سوی کمال رفتن است.
فلسفه خمس و زکات این نیست که همه مردم مساوی شوند در مال، و اگر خدا می خواست به همه یکسان مال می داد. مسلم یعنی تسلیم حق ام. مسلمان کسی است که مسلمانهای دیگر از دست و زبانش در امان باشند.


اسرار نماز 2  

 

در دین، فیزیک مقدمه و سکوی پرتاپ عالم متافیزیک است. هدف ما در دنیا این است که در عالم آخرت به ملاقات و دیدار یار محبوب برسیم.
فرق نماز با دیگر اعمال این است که در نماز جسم و روح هر دوعبادت می کنند. ما باید دنبال فلسفه همه عبادات باشیم نه با تفکر زمینی و خاکی. فلسفه وضو و غسل و دیگر اعمال را می توان در دعاهای آن ها جستجو کرد. تمام فلسفه عبادات این است که ریشه عبادات و بندگی و اینکه سرمان را به عرش ببریم. دنیا سکوی پرواز به عالم بالاست. نیت در تمام عبادات لازم است یعنی اینکه به وسیله اعمال با خدا دوستو نزدیک شویم. نیت از دل برمی خیزد. هنگام نیت، قصد قربت با دل پاک و سالم نیت کنیم که متاع آخرت است.


اسرار نماز 1

 

ستر عورت یعنی پوشاندن عارها و سرمگاه های بدن از نظر ظاهری این نکته یادمان باشد همیشه کارهای ظاهری در عبادات عناوین متافیزیکی و روحانی اند. پوشاندن بدن در نماز به معنی پوشاندن گناهان و معایب خود و دیگران است. امام صادق (علیه السّلام) فرمودند: هنگامی که لباست را برای نماز می پوشی به یاد آور که خداوند گناهان تو را به رحمتش پوشانده است. سر پوشاندن عورت د رنماز این است که عورت باطنی را مستور کنیم و عیوب مردم را بپوشانیم و آبرو نریزیم.
باید در جایی نماز خواند که پاک شده باشد. فکر کنیم در مقابل ملک المک و پادشاه پادشاهان ایستاده ایم و با نجوا و تضرع تمام دردهایمان را پیش او بیاوریم تا او به چشم رأفت و رحمت بنگرد پس جاهایی نماز بخوانیم که مورد ریزش باران رحمت و در وزش نسیم های الهی باشیم. مانند زیر آسمان، مساجد، حرم های مطهر و....
ما رو به قبله نماز می خوانیم برای اینکه یاد بگیریم چهره باطن ما کجا باشد. خدا همه جا هست و حبس در کعبه نیست ما رو به قبله می ایستیم که هم صورت ظاهری و جهت فیزیکی ما و هم قلب و فکر ما به طرف خدا باشد.



شرایط پذیرش نماز:


1. حضور قلب: یعنی آدم در دلش بداند با چه کسی صحبت می کند. 2. تفهم: یعنی معنای آیات یکه در نماز می خواند را فکر کند و توجه داشته باشد. 3. تعظیم: یعنی عظیم و بزرگ شمردن خدا و کوچک و حقیر دانستن خودمان. 4. هیبت یا خوف: یعنی خوف و ترس از خدای قاضی عادل، ترس از اعمالمان که اگر حتی خدا با عدالت با ما رفتار کند وضعمان خیلی خراب است. 5. رجا و امید: یعنی خوف و امید باید به یک اندازه باشد رجا از لطف عام، کرم عام و رحمانیت خدا است و باید تعادل بین خوف و رجا باشد. 6. حیا: یعنی آدم تقصیراتش را به یاد آورد و از گناهان خود شرمسار باشد.


تباه کردن نماز

 

 

 

معنی شفاعت در این هرم و مخروط هستی این است که خداوند در رأس مخروط و سپس ائمه در و سط قرار داده شده اند و بعد از آن ها در حد بسیار پایین تر در قاعده مخروط مردم معمولی هستند. خدا یک سری واسطه ها را انتخاب کرده و فرموده است اگر با من کاری داشتید با این واسطه ها می توانید به من مراجعه کنید. این شفاعت است. فرق ما با بت پرستان در این است که ائمه ما از بالا معرفی شده اند ول یبت ها از بالا معرفی نشده اند و نهی هم شده اند.
شفا عت یعنی جفت کردن. اگر نماز و دعایمان را با ائمه جفت کنیم و به واسطه آن ها به پیش رویم کارمان و دعایمان زودتر مستجاب می شود و امام صادق (علیه السّلام) فرمودند: کسی که نماز را سبک بشمارد هرگز با نماز ما جفت نمی شود.



نماز اول وقت  

 

پیامبر (ص) فرمودند: فاصله بین ایمان و کفر یک چیز است،نماز نخواندن. هر اشتباهی هم که می کنیم نماز را ترک نکنیم.
به پیامبر (ص) گفتند: فلانی پشت سر مشا نماز می خواند و بعد می رود مرتکب فحشا می شود. پیامبر فرمودند: اگر نماز می خواند آن نماز یک روزی نجاتش می دهد. چند روز بعد آن جوان آمد و توبه کرد.
اگر کسی اشتباهات دیگر داشته باشد فاسق است ولی نماز را عمداً ترک کند کافر است و بین کافر و فاسق خیلی فرق است.
از امام صادق (علیه السّلام) پرسیدند چرا به کسی که نماز را ترک کرده است کافر می گویند و به فردی که مرتکب فحشا شده کافر نمی گویند؟ آن حضرت فرمودند: وقتی افرادی مرتکب فحشا می شوند نیروی شهوت بر آن ها غلبه کرده است آن ها فاس و گناهکارند. اما کسی که نماز را ترک می کند از روی غلبه شهوت، نماز را ترک نمی کند بلکه نماز را سبک می شمارد و در ترک لذت و غلبه شهوت نیست پس به این دلیل کافر است.


 

آداب باطنی نماز

  

در همه عبادات حالات فیزیکی و مادی و جسمی همیشه نماد مسائل متافیزیکی و معنوی و روحانی است. علتش این است که ما انسان ها جسم، ماده و چیزی که به چشممان بیاید قبول داریم لذا خداوند مسائل معنوی و روحانی را دق الب عنوان های مادی و فیزیکی بیان کرده تا این عنوان های فیزیکی نمادی برای مطالب متافیزیکی باشند. اینها به اصطلاح اسرار نماز است.
نماز اتصال و پیوند روحانی عبد با خالق است حقیقت نماز فراموشی دنیاست و پرواز روح و روان به سوی عالم ملکوت است.


آداب نماز  

 

آداب نماز این است که انسان هنگام ایستادن در مقابل خدا حال ذلت داشته باشد. مستحب است در نماز چشم را به پایین انداخته و به حالت خجالت به مهر نگاه کنیم. من از خاکم روباره به خاک می روم. سر را قدری کج کنیم و آهسته نماز بخوانیم. با حالت خضوع و خشوع و بدنی بدون حرکت به درگاه خدا برویم.
نماز طلب وصال به سوی خدا از جانب عبد است یعنی ما می گوییم می رویم به وصال دوست.


تأویل و تفسیر  

مستحب است انسان در رکوع گردنش را کشیده نگه دارد. حضرت علی (علیه السّلام) فرمودند: تأویل رکوع و کشیدن گردن این است که : خدایا من به تو ایمان آوردم ولوئ به خاطر کارهایی که کرده ام مرا گردن بزنی و تأویل این که از رکوع بلند می شویم و می گوییم « سمع الله لمن حمده» اینست که می گوییم: خدایا تو می شنوی. خدایی که صدای مرا می شنود و مرا از عدم به وجود آورده شکر می کنم.
تأویل سجده این است که وقتی سرمان را به سجده می بریم فکر می کنیم خاک این جسم بی ارزش مبدأ مادی خلقت ماست و خدا ما را از این مبدأ بی ارزش خلق کرده است.
هنگامی که به سجده اول می رویم می گوییم مرا از این خاک خلق کردی زمانیکه سر از سجده برمی داریم می گوییم خدایا مرا از این خاک بیرون آوردی. موقعیکه دوباره به سجده می رویم در ذهن یادآور می شویم خدا دوباره مرا به خاک برمی گرداند و موقعی که از سجده دوم سر بلند می کنیم می گوییم خدایا مرا دوباره از خاک بیرون می آوری در روز قیامت.
موقع «قد قامت صلات» موقعی است که ما به دیدار خدا می رویم با خدا نجوا می کنیم و اظهار بندگی می کنیم از گناهان توبه می کنیم و حوائجمان را مطرح می کنیم.

 



اصل نماز

 

اصل نماز یعنی خشوع نماز. خشوع تواضع در نماز است. تواضع از لغت وضع یعنی زمیین گذاشتن می آید. حرکت وضعی زمین یعنی حرکت زمین در جای خود. تواضع یعنی د رمقابل خدا زمینی شدن و تکبر خود را شکستن یعنی نمازگزار نمی تواند در نماز با سر و ریشش بازی کند. حواسش نباید به این طرف و آن طرف باشد و بیش از حد معمول دست و سرش را تکان دهد. این حالت طمأنینه و اطمینان خاطر تواضع ظاهری است. پیامبر فرمودند: خشوع یعنی بنده به تمام دل، روی قلب خود را به سوی خدا کند. به همین دلیل قبل از نماز به خود می گوییم: « انی توجهت وجهی للذی فطر السماوات و الارض»؛ یعنی من روی خود را به سوی خالق آسمانها و زمین برمی گردانم. ولی سؤال می شود مگر خالق آسمانها در خانه خدا است؟
این درست نیست که سرمان را به چپ و راست بگردانیم بلکه هر کجا رویم آن جا روی خداست. ولی اینکه رو به قبله می ایستیم به دلیل مادی و معنوی و جسمانی و روحانی بودن ماست چون ما عادت کرده ایم همه مسائل را فیزیک توجیه کینم خدا می خواهد بگوید روی قلبت را به سوی خدا کنیم که حواسمان پرت نشود و قلبمان هم به طرف خدا نوجه کند همانطور که وقتی مسح سر انجام می دهیم به سر آب می زنیم این آب نماینده آب رحت واسعه خداست که از سر تا پای ما را در حمت و مغفرت فرو می برد. این کار فیزیکی و مادی است ولی عنوان متافیزیکی و غیرمادی است. حالا سؤال می شود که من بدون این کار دلم را به سوی خدا می فرستم دیگر نیازی به این کارها نیست؟
این نمی شود دین باید بماند، قانون باید طوری باشد که همه انسان ها در تاریخ فرا بگیرد. وقتی مسح پا می کشیم می گوییم: خدایا پاهای مرا بر صراط خودت ثابت بدار چرا که اقدام و پیشرفت از نظر قیزیکی و ظاهری مرهون پاهاست و آدم با پاهایش راه می رود و اقدام می کند و گام بر می دارد. به همین ترتیب رو به قبله بودن یک کار فیزیکی است حتی کعبه هم یک بنای فیزیکی و جسمانی است که تعدادی سنگ است اما معنا دارد پنجره است این علامت است و پشتش خزانه ها دارد. برای این است که تمرکز یاد بگیریم و باید بدانیم راه رسیدن به هر محبوبی را خود محبوب باید یاد بدهد.
انسان باید با روی دل به سوی خدا رو کند فقط خدا را ببیند همه را استثنا کند و فقط با خدا باشد و با او صحبت کند و به او فکر کند.


فلسفه نماز  

 

 

اسکلت بندی برخهی عبادات مانند حج و روزه ، ذکر خدا نیست تنها عبادت نماز است که اسکلت بندی اش و ذکرش خداست.
نماز اقرار به ربوبیت است. رب کسی است که هستی می دهد و هدایت می کند. یعنی خدا هم آفریده و هم مرتبا می آفریند.
در ورودی نماز تکبیرة الاحرام است. یعنی «الله اکبر» یعنی خدا بزرگتر است و بالاتر از آن بی نهایتی است که بتوان تصور کرد. «سمع الله لمن حمده» یعنی خدا حمد گویان و ستایش بندگان را می شنود (همه موجودات ستایشگر خدا هستند حتی کهکشانها) چون خدا همه جا حاضر است و همراه همه موجودات است و همه مکان ها و همه زمان ها حضور دارد.
« بحول الله و قوته اقوم و اقعد» یعنی بلند می شوی و می نشینم به حول و قوتی که که مال خداست. یعنی تحولات را خدا ایجاد می کند و نیرو را هم خدا می دهد. یعنی هر بلند شدن و نشستن و حرکت ما را خدا کمک می کند و این ربوبیت خداست. رب یعنی کسی که ما را از نقطه ای به نقطه دیگر می برد. رب یعنی آفریده و هدایت می کند.
لا اله الا الله یعنی دفع می شود هر شریکی برای خدا و دفع همه گناهان ، شرک ها و پرستش ها و جذب به الله. دین همین است دفع و جذب. «لا اله الا الله» تفسیر و شرح «الله اکبر» است. "الله" همان "الله" و "اکبر" همان "لا اله" است یعنی همان جذب و دفع.
ذکر تسبیحات اربعه « سبحان الله والحمدالله ولا اله الا الله الله اکبر» درهر عبادتی به تعداد می توانیم بگوییم و در هر کجای نماز به هر تعداد می توانیم بگوییم. هر عبادتی با این ذکر خیلی بافضیلت تر می شود. این ذکر حق وتو دارد.
صفت جبار خدا یعنی جبران کننده نه مجبور کننده. در نماز می ایستیم تا مداوم بگوییم خدایا من نفهمیدم من نمی توانم تو را توصیف کنم و باید همیشه احساس کوچکی و نادانی کنیم.
نماز ایستادن است در مقابل خدای جبار و جل جلاله. زیرا با نماز می رویم بالا به طرف خدای جبار که جبران می کند گناهان و تقصیرات ما را و ما مرتب اقرار می کنیم که ما کوچک و ناتوانیم و خدا بزرگتر از حد درک و فهم ماست.
ما در نماز ذلیل بودن خود را نه به معنای بدبختی بلکه به معنای اینکه ما تسلیم و رام خدا هستیم و از خود اراده و حرکتی نداریم را نشان می دهیم و مسکین بودن خود را از این جهت که مسکن ما زمین است و به زمین چسبیده ایم با گناهان خود و نیاز به بالا رفتن داریم نشان می دهیم.
خضوع و خضوع د رنماز این است که خضوع مربوط به اعضای بدن است و خشوع مربوط به دل. نماز اینست که آدم صورتش را روی خاک بگذارد یعنی من از خاک هم پست ترم خودت مرا از خاک برگرفتی صورتم را به خاک می گذارم که بهترین توبه ها در سجده است.
امام باقر (علیه السّلام) فرمودند: موقعی که نمازگزار به طرف قبله رو می کند برای نماز، خدا جامه رحمانیتش را در بر می کند. خدا هم رحمان است و هم رحیم. رحیمیتش مخصوص مؤمنین است و خیلی سطح بالاست و رحانیتش مهری است که شامل کافران و مشرکان و همه می شود. وقتی به نماز می ایستیم مهم نیست که چه بوده ایم و چه کار کرده ایم و چقدر گناهکاریم زیرا برای خدا این مهم است که رو به او کرده ایم و به قبله ایستاده ایم. سما به معنای عالم بالاست نه فقط آسمانی که می بینیم، خیلی بالاتر از آن است. امام صادق فرمودند: وقتی نمازگزار برای نماز به پا می خیزد نیکی و خوبی مثل ریختن ستارگان در روز قیامت به سرش می ریزد. از این جهت فرق سر را مسح می کنیم و فرق را باز می کنیم. وقتی نماز می خوانیم خوبی را از بالاترین نقطه آسمان تا فرق سر ما می ریزد. فرق سر درست بر روی مغز قرار دارد با مغز سالم همه چیز درست و معتدل می شود. نیکی به فرق سر می ریزد و مغز را رشد می دهد و عقل را بالا می برد. امام زمان فرمودند: زمانی که ظهور کند دستش را بر سر بندگان خدا قرار می دهد. اگر امام زمان دستش را بر سر مردم عباد قرار دهد عقلشان جمع می شود. نیرو در تجمع است یعنی همه مردم یک فکر واحد می شوند.
امام باقر (علیه السّلام) فرمودند: مصلی و نمازگزار کسی است که پا روی سر فرشتگان می گذارد. یعنی نیکی از بالای سر به فرق می آید و فرشتگان او را از زیر پایش می پیچند. یعنی فرشتگان او را د رمیان گرفته اند از زیر پایش شروع می شوند و تا آسمان ادامه دارند.
پیامبر (ص) فرمودند: مادام که در نماز هستی مرتب در می زنی و به در خاه ملک الجبار، پادشاه رسیدگی کننده به همه کمبودات. هر چه کم داریم در نماز به ما داده می شود. هنگامی که در نماز هستیم شیطان به ما حسادت م یکند و به واسطه حسادت سعی در منحرف کردن فکر ما می کند.
حضرت علی (علیه السّلام) فرمودند: وقتی انسان در حال نماز است نزدیک ترینم چیز به خودش بدنش است و بعد لباسهایش و سجاده اش و اتاق و چراغ و همه اطرافش در حال تسبیه خدا هستند.
پیامبر فرمودند: دو نفر به نماز می ایستند یکی نماز را کامل و خوب و با آداب می خواند و یکی بی آداب. فرق این دو مثل زمین و آسمان است.
از امام صادق (علیه السّلام) پرسیدند: آیا در نماز می توان گریه کرد؟ فرمودند: مبارک باد بر کسیکه به خاطر شوق وصل و همچنین هجران در نماز اشک بریزد حتی به اندازه پر مگس.
پشت گوش بردن دستها درتکبیرة الاحرام نماز یعنی تمام دنیا د مافیها در پشت سر گذاشته می شود.


دین چیست؟  

 

دین یعنی برنامه زندگی. در هر زندگی روش وجود دارد یا قانون زندگی انسان. این قانون و برنامه و سیستم زندگی از اخلاقیات، افعال و کردار شروع می شود؛ اصل تسری خدا از زندگی یعنی سرایت دادن خدا در زندگی. هر کس سرایت خدا در زندگی را بیشتر میدان دهد ارزش بیشتری دارد. در نماز ظاهر و چهارچوب نماز ارتباط با خدا است. هر چنه نمازگزار حواسش نباشد. اسکلتش اسکلت یاد خداست تار و پودش، ستونها و حرکاتش تماماً ذکر خداست. گر چه حواسش هم نباشد.
پیامبر اکرم فرمودند: نماز ستون دین است.
پس هیچ شرایطی نماز را ترک نکنیم.
روایتی در مورد اهمیت نماز
روزی پیامبر شاخه درختی را تکان داد، تمام برگ های آن ریخت. فرمودند وقتی یک انسان مسلمان نماز می خواند مانند برگ های این شاخه برگهایش می ریزد.
پیامبر فرمودند: نمازهای پنج گانه را محافظت کنید، روز قیامت اولین چیزی که می پرسند بعد از معرفت نماز است. اگر نمازش را کامل آورد مشکلی ندارد و گر نه با حالت تحقیر در آتش جهنم انداخته می شود. همان طور که برای خروجش از کشور پاسپورت ما را می خواهند در روز قیامت به نماز ما توجه می کنند اگر نماز قبول شد بقیه اعمال ما را مطالعه می کنند در غیر این صورت پرونده ما را می بندند.
حضرت فاطمه فرمودند: نماز انسان را از کبر ، پاک می کند. کسی که در تمام طول نماز فقط به معنای جملات توجه می کند و پیشانی اش به خاک مالیده شود دیگر کبر ندارد.


اسرار نماز

ما به هر چیزی رجوع کنیم که یک ظاهر دارد و یک باطن یک وجه دارد و یک ذوالوجه. لغت توجه در عربی از وجه است یعنی رویمان را به آن طرف می کنیم که توجه داریم و به این طرف و آن طرف نمی کنیم چون در رو و وجه چشم و گوش قرار دارد و این دو عضو متمرکز می شوند به چیزی که توجه داریم.

 

صلات ونماز:

 

 

 

برای رسیدن به اوج تعبد، ابزاری برتر و سالم تر از نماز نیست. همانگونه که انسان خود را به خاک می ساید به درگاه رب الارباب صعود می کند و آنگاه که خود را با خاکیان در زمین می نشاند خدای خویش را بلند مرتبه توصیف کرده با افلاکیان می پرد (سبحان ربی العلی و بحمده) در سجده نماز است که خدا را برترین می بیند.
اصل صلات به معنای دعاست. در قرآن صلات و زکات بسیار ذکر شده است. صلات به معنای لغوی دعاست و زکات نیز به معنای تزکیه است.
از همان آغاز که پیغمبر آمد خدا به او دستور داد مردم باید دعا کنند یعنی با خدا ارتباط برقرار کنند اما شکلش را تعیین نکرد و تا چند سال نماز شکل خاصی نداشت و زکات نیز الگو و روش خاصی نداشت. بعد از تشریع، صلات اسم این اعمال شد که ابتدایش تکبیرةالاحرام و انتهایش السلام علیکم رحمةالله و برکات است. صلات مناسب ترین واژه است برای اینکه سر تا سرش ارتباط با خداست یا مخاطب ما خداست و راجع به خدا سخن می گوییم. زکات نیز تشریع شد چون یک مقدار از مال باید داده شود تا تزکیه و تنمیه شود و خدا به آن برکت دهد.
صلات و زکات عبادتند و باید شکل درستش انجام شود یعنی دقیقا آن چیزی که معبود می گوید انجام دهیم نه بیشتر و نه کمتر. پس واژه صلات یعنی نماز و واژه زکات یعنی تزکیه همراه با رشد و نمو.
حضرت علی می فرماید: نماز رحمت را فرود می آورد. برای اینکه نماز دعاست وارتباط با خداست.
ما به هر چیزی رجوع کنیم که یک ظاهر دارد و یک باطن یک وجه دارد و یک ذوالوجه. لغت توجه در عربی از وجه است یعنی رویمان را به آن طرف می کنیم که توجه داریم و به این طرف و آن طرف نمی کنیم چون در رو و وجه چشم و گوش قرار دارد و این دو عضو متمرکز می شوند به چیزی که توجه داریم.

 


انضباط و وقت‏شناسی

نمازهای اسلامی هر كدام برای خود وقت مخصوص و معینی دارد و فرد نمازگزار باید نمازهای خود را در آن اوقات بخواند، لذا این عبادت اسلامی به انضباط و وقت‏شناسی كمك مؤثری می‏كند.بالاخص كه نمازگزار باید برای ادای فریضه صبح پیش از طلوع آفتاب از خواب برخیزد، طبعا یك چنین فردی گذشته از این كه از هوای پاك و نسیم صبحگاهان استفاده می‏نماید، به موقع فعالیتهای مثبت زندگی را آغاز می‏كند.
آثار فردی و تربیتی نماز به آنچه كه گفته شد منحصر نیست؛ ولی این نمونه می‏تواند نشانه اسرار بزرگ این عبادت بزرگ اسلامی باشد.


نظافت و بهداشت

از آنجا كه نمازگزار در برخی از مواقع همه بدن را باید به عنوان «غسل» بشوید و معمولا در شبانه روز چند بار وضو بگیرد و پیش از غسل و وضو تمام بدن خود را از هر نوع كثافت و آلودگی پاك سازد؛ ناچار یك فرد تمیز و نظیف خواهد بود. از این نظر نماز به بهداشت و موضوع نظافت كه یك امر حیاتی است كمك می‏كند.


دوری از گناه

نمازگزار ناچار است كه برای صحت و قبولی نماز خود از بسیاری از گناهان اجتناب ورزد؛ مثلا، یكی از شرایط نماز مشروع بودن و مباح بودن تمام وسایلی است كه درآن به كار می‏رود، مانند آب وضو و غسل، جامه‏ای كه با آن نماز می‏گزارد و مكان نمازگزار، این موضوع سبب می‏شود كه گرد حرام نرود و در كار و كسب خود از هر نوع حرام اجتناب نماید؛ زیرا بسیار مشكل است كه یك فرد تنها در امور مربوط به نماز به حلال بودن آنها مقید شود و در موارد دیگر بی پروا باشد.
گویا آیه زیر به همین نكته اشاره می‏كند و می‏فرماید: «ان الصلوة تنهی عن الفحشأ و المنكر؛ كه نماز (انسان را) از زشتیها و گناه باز می‏دارد.» (2)
بالاخص اگر نمازگزار متوجه باشد كه شرط قبولی نماز در پیشگاه خداوند این است كه نمازگزار زكات و حقوق مستمندان را بپردازد؛ غیبت نكند؛ از تكبر و حسد بپرهیزد؛ از مشروبات الكلی اجتناب نماید و با حضور قلب و توجه و نیت پاك به درگاه خدا رو آورد و به این ترتیب نمازگزار حقیقی ناگزیر است تمام این امور را رعایت كند. روی همین جهات، پیامبر گرامی ما(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) می‏فرماید: نماز چون نهر آب صافی است كه انسان خود را در آن شست و شو دهد، هرگز بدن او آلوده و كثیف نمی‏شود. همچنین كسی كه در شبانه روز پنج مرتبه نماز بخواندو قلب خود را در این چشمه صاف معنوی شست و شو دهد، هرگز آلودگی گناه بر دل و جان او نمی‏نشیند.
آثار فردی و تربیتی نماز به آنچه كه گفته شد منحصر نیست؛ ولی این نمونه می‏تواند نشانه كوچكی از اسرار بزرگ این عبادت بزرگ اسلامی باشد.


نماز موجب یاد خداست


یاد خدا بهترین وسیله برای خویشتن داری و كنترل غرایز سركش و جلوگیری از روح طغیان است. «نمازگزار» همواره به یاد خدا می‏باشد، خدایی كه از تمام كارهای كوچك و بزرگ ما آگاه است، خدایی كه از آنچه در زوایای روان ما وجود دارد و یا از اندیشه ما می‏گذارد، مطلع و باخبر است و كمترین اثر یاد خدا این است كه به خودكامگی انسان و هوسهای وی اعتدال می‏بخشد، چنان كه غفلت از یاد خدا و بی خبری از پاداشها و كیفرهای او، موجب تیرگی عقل و خرد و كم فروغی آن می‏شود.
انسان غافل از خدا در عاقبت اعمال و كردار خود نمی‏اندیشد و برای ارضای تمایلات و غرایز سركش خود حد و مرزی را نمی‏شناسد و این نماز است كه او را در شبانه روز پنج بار به یاد خدا می‏اندازد و تیرگی غفلت را از روح و روانش پاك می‏سازد.
به راستی، انسان كه پایه حكومت غرایز در كانون وجود او مستحكم است، بهترین راه برای كنترل غرایز و خواستهای مرزنشناس او همان یاد خدا، یاد كیفرهای خطاكاران و حسابهای دقیق و اشتباه‏ناپذیر آن می‏باشد. از این نظر قرآن یكی از اسرار نماز را یاد خدا معرفی می‏كند: «اقم الصلوة لذكری؛ نماز را برای یاد من بپادار!»








صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 9 صفحه بعد
  • پاتوق سرگرمی
  • میهن صدا